نی نوای الهی

درآغاز کلمه بود . و آن نزد خدا بود ...

نی نوای الهی

درآغاز کلمه بود . و آن نزد خدا بود ...

نی نوای الهی

زیبایی لذت قدرت
سرانجام شناخت کامل حقیقت است که تنها به سفر درونی ممکن است
در این سرای خاکی به چشم دل نظاره می کنیم عالم را تا پلی شود به سمت حقیقت نهایی هستی
بادا بدین سبب با حقیقت محقق جهان هستی آشنا شویم که برتر از هرچیز دیگر است

پیوندهای روزانه

 

معشوقی را که چشم انتخاب کند، چه بسا که محبوب دل نشود. اما آنرا که دل پسندد، بی گمان نور چشم خواهد شد.

______________________________________________

ملاصدرا می گوید: خداوند بی نهایت است و لامکان و بی زمان، اما به قدر فهم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرود می آید و به قدر آرزوی تو گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشا می شود.

______________________________________________

مارتین لوترکینگ گفته: اگر از یک فرد خواسته شود که خیابانها را جارو بزند، او باید این کار را همانند نقاشی میکل آنژ، موسیقی بتهوون، و به زیبایی شعر شکسپیر انجام دهد. او باید خیابان را آنچنان خوب جارو بزند که همه بگویند اینجا یک رفتگر بزرگ زندگی می کند که کارش را خوب انجام می دهد.

______________________________________________

هیچگاه کسی را مسخره نکنید، شاید قهرمان دنیای خویش باشد.

______________________________________________

چاله ی شکست پر است از انسان های تندرو.

______________________________________________

عشق مانند شن روان است، اگر به آن چنگ بزنید از میان دستان شما خواهد لغزید، به آرامی پیمانه ای از آن بردارید تا روح شما را لبریز کند. همچنان که شن در جستجوی پر کردن فضای خالی دستان شماست.

______________________________________________

مرداب برای به دست آوردن نیلوفر سالها می خوابه تا آرامش نیلوفر به هم نخوره، پس اگه کسی رو دوست داری، برای داشتنش سالها صبر کن.

______________________________________________

سادگی شخصیت، نتیجه پیچیدگی فکر است. درباره آدمها از سوالاتی که می‌پرسند قضاوت کن نه از جوابهایی که می‌دهند.

______________________________________________

اگر همیشه همان کاری را که انجام داده اید تکرار کنید، چیزی بیش از آنچه تا کنون به دست آورده اید، به دست نخواهید آورد.

______________________________________________

امام سجاد (علیه السلام): از دروغهای کوچک و بزرگ چه به صورت شوخی و چه بصورت جدی بپرهیزید، زیرا کسی که دروغ کوچک بگوید بر دروغ بزرگ جرات پیدا می کند.

______________________________________________

نصیحت انگلیسی: با تمام فقر هرگز محبت را گدایی نکن و با تمام ثروت هرگز عشق را خریداری نکن. مسلما آنچه که به دست می آید عشق و محبت نخواهد بود.

______________________________________________

ویکتور هوگو: من نمی گویم هرگز نباید در نگاه اول عاشق شد، اما اعتقاد دارم باید برای بار دوم هم نگاه کرد.

______________________________________________

اگر می خواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد، باور محال بودنش را عوض کن.

______________________________________________

بر امت خویش بیش از هر چیز از هوس و آرزوهای دراز بیم دارم.
پیامبراکرم(ص)

______________________________________________

هیچگاه از مشکلات زندگی گلایه نکنیم، یادمان باشد همیشه کارگردانها نقش های مهم و حساس را به بازیگران قابل می سپارند.

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=934&articleID=405650

  • سیدعلی رضوی فرد

روزی حکیمی حال درویشی را پرسید.درویش گفت :امروز از فرط بی پولی کوزه سیصدساله ای را که مربوط به اجدادمان بود را فروختم و با آن نانی برای خوردن تهیه کردم.حکیم گفت: خداوند روزی تو را از سیصدسال پیش کنار گذاشته و تو هنوز ناسپاسی.

  • سیدعلی رضوی فرد

و چون دانستی که عامی (بی وقفه-بی معرفت) به هیچ وقت از خطر خالی نباشد، پس از اینجا معلوم میگردد که هر آنچیز که بدان بپردازی فاضل تر و بزرگوارتر از علم نیست.

  • سیدعلی رضوی فرد

هلاک خلق در دو چیز است: یکی خلق را حرمت ناداشتن و یکی حق را منت ناداشتن .به حق نرسید آنکه رسید مگر به حفظ حرمت و از راه نیفتاد آنکه افتاد مگر از ترک حرمت.

عارف آن است که درخواب جز خدای را نبیند و با کس جز وی موافقت نکند و راز خود جز با وی نگشاید.

  • سیدعلی رضوی فرد

مطابق با پارادوکس نهایی یاسپرس (پارادوکس سوم"آخرین پارادوکس") ،مؤمن چنانکه امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: به نفس خویش ایستاده . حال آنکه مؤمن نیز چنانکه در وحی منزل آمده ، غیب نمیداند و همینطور از مسلمات است  که عالم مطلق (کامل) نیست، فلذا در زندگی به مشکل برمیخورد و البته نمیتواند انتخاب و تصمیم های درست بگیرد لذا نیازمند عارف شدن و ایستادن با خدای خویش (که اوعالم مطلق است) "مطابق قسمت دوم حدیث سلام الله علیه امام جعفرصادق" ، است و تنها راه این است.

  • سیدعلی رضوی فرد

هرکه بی همه باشد،با همه باشد.

  • سیدعلی رضوی فرد

بسم‌الله الرحمن الرحیم

هست کلید در گنج حکیم

فاتحه فکرت و ختم سخن

نام خدایست بر او ختم کن

پیش وجود همه آیندگان

بیش بقای همه پایندگان

سابقه سالار جهان قدم

مرسله پیوند گلوی قلم

پرده گشای فلک پرده‌دار

پردگی پرده شناسان کار

مبدع هر چشمه که جودیش هست

مخترع هر چه وجودیش هست

لعل طراز کمر آفتاب

حله گر خاک و حلی بند آب

پرورش‌آموز درون پروران

روز برآرنده روزی خوران

مهره کش رشته باریک عقل

روشنی دیده تاریک عقل

داغ نه ناصیه داران پاک

تاج ده تخت نشینان خاک

خام کن پخته تدبیرها

عذر پذیرنده تقصیرها

شحنه غوغای هراسندگان

چشمه تدبیر شناسندگان

اول و آخر بوجود و صفات

هست کن و نیست کن کاینات

با جبروتش که دو عالم کمست

اول ما آخر ما یکدمست

کیست درین دیر گه دیر پای

کو لمن الملک زند جز خدای

بود و نبود آنچه بلندست و پست

باشد و این نیز نباشد که هست

پرورش آموختگان ازل

مشکل این کار نکردند حل

کز ازلش علم چه دریاست این

تا ابدش ملک چه صحراست این

اول او اول بی ابتداست

آخر او آخر بی‌انتهاست

روضه ترکیب ترا حور ازوست

نرگس بینای ترا نور ازوست

کشمکش هر چه در و زندگیست

پیش خداوندی او بندگیست

هر چه جز او هست بقائیش نیست

اوست مقدس که فنائیش نیست

منت او راست هزار آستین

بر کمر کوه و کلاه زمین

تا کرمش در تتق نور بود

خار زگل نی زشکر دور بود

چون که به جودش کرم آباد شد

بند وجود از عدم آزاد شد

در هوس این دو سه ویرانه ده

کار فلک بود گره در گره

تا نگشاد این گره وهم سوز

زلف شب ایمن نشد از دست روز

چون گهر عقد فلک دانه کرد

جعد شب از گرد عدم شانه کرد

زین دو سه چنبر که بر افلاک زد

هفت گره بر کمر خاک زد

کرد قبا جبه خورشید و ماه

زین دو کله‌وار سپید و سیاه

زهره میغ از دل دریا گشاد

چشمه خضر از لب خضرا گشاد

جام سحر در گل شبرنگ ریخت

جرعه آن در دهن سنگ ریخت

زاتش و آبی که بهم در شکست

پیه در و گرده یاقوت بست

خون دل خاک زبحران باد

در جگر لعل جگرگون نهاد

باغ سخا را چو فلک تازه کرد

مرغ سخن را فلک آوازه کرد

نخل زبانرا رطب نوش داد

در سخن را صدف گوش داد

پرده‌نشین کرد سر خواب را

کسوت جان داد تن آب را

زلف زمین در بر عالم فکند

خال (عصی) بر رخ آدم فکند

روی زر از صورت خواری بشست

حیض گل از ابر بهاری بشست

زنگ هوا را به کواکب سترد

جان صبا را به ریاحین سپرد

خون جهان در جگر گل گرفت

نبض خرد در مجس دل گرفت

خنده به غمخوارگی لب کشاند

زهره به خنیاگری شب نشاند

ناف شب از مشک فروشان اوست

ماه نو از حلقه به گوشان اوست

پای سخنرا که درازست دست

سنگ سراپرده او سر شکست

وهم تهی پای بسی ره نبشت

هم زدرش دست تهی بازگشت

راه بسی رفت و ضمیرش نیافت

دیده بسی جست و نظیرش نیافت

عقل درآمد که طلب کردمش

ترک ادب بود ادب کردمش

هر که فتاد از سر پرگار او

جمله چو ما هست طلبگار او

سدره نشینان سوی او پر زدند

عرش روان نیز همین در زدند

گر سر چرخست پر از طوق اوست

ور دل خاکست پر از شوق اوست

زندهٔ نام جبروتش احد

پایه تخت ملکوتش ابد

خاص نوالش نفس خستگان

پیک روانش قدم بستگان

دل که زجان نسبت پاکی کند

بر در او دعوی خاکی کند

رسته خاک در او دانه‌ایست

کز گل باغش ارم افسانه‌ایست

خاک نظامی که بتایید اوست

مزرعه دانه توحید اوست

  • سیدعلی رضوی فرد
بیان حامل معانی نیست:
 الفاظ بصورت وضعی اینگونه که می بینیم هستند. زبان  ابزار است و الفاظ  واسط  معانی اند . الفاظ  حامل  نشانه ها و بعضی از راهنمایی های انسان به معانی هستند.
 معنا روی مدار زبان نیست ، بلکه معنا جای دیگری اتفاق می افتد. معنا فعل نفس است.
 معنا در سقع ذات اتفاق می افتد.
  • سیدعلی رضوی فرد


 

   امّا پاکی چنان که پیش از این گفتیم ، جدا کردن روان از تن و معتاد ساختن اوست به اینکه به خود فرورفته و بر خویش گرد آید . و تا می تواند تنها زیست کند وگرفتاری تن را  مانند زنجیر دانسته ، در دنیا و سرای دیگر از این بندها رهایی جوید .(سقراط / رسالۀ فایدون)

  • سیدعلی رضوی فرد


غزل معاصر

هلا، روز و شب فانی چشم تو / سید حسن حسینی

هلا؛ روز و شب فانی چشم تو
د‌‌لم شد‌‌ چراغانی چشم تو

به مهمان شراب عطش می‌د‌‌هد‌‌
شگفت است مهمانی چشم تو

بـنا را بر اصــل خماری نهاد‌‌
ز روز ازل بانی چشم تو

پر از مثنوی‌های رند‌‌انه است
شب شعر عرفانی چشم تو


تویی قطب روحــانی جان من
منم سالک فانی چشم تو

د‌‌لم نیمه شـب‌ها قد‌‌م مـی‌زند‌‌
د‌‌ر آفاق بارانی چشم تو

شفـا می‌د‌‌هـد‌‌ آشـکارا بـه د‌‌ل
اشارات پنهانی چشم تو

هـلا، تــوشـة راه د‌‌ریــاد‌‌لان
مفاهیم توفانی چشم تو

مــرا جذب آییـن آییـنه کـرد‌‌
کرامات نورانی چشم تو

ازاین پس مــرید‌‌ نــگاه تـوام
به آیات قرانی چشم تو

  • سیدعلی رضوی فرد